کمی در مورد جرج ارول، هشدار دهنده آینده تاریک
اریک آرتور بلر که بیشتر با نام مستعار جورج اورول شناخته می شود، نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی بود. او با کتاب مزرعه حیوانات و 1984 شناخته میشود.
اورول علاوه بر حرفه ادبی خود به عنوان افسر پلیس در پلیس امپراتوری هند در برمه از سال 1922 تا 1927 خدمت کرد. از 1936 تا 1937 نیز در جبهه جمهوریخواهان در جنگ داخلی اسپانیا جنگید.
نویسنده کتاب مزرعه حیوانات بر اثر اصابت گلوله به گلویش به شدت مجروح شد. بعداً سازمانی که عضوش بود توسط کمونیست های طرفدار شوروی به عنوان یک سازمان تروتسکیست معرفی شد. تروتسکی از مهمترین افراد انقلاب کمونیستی روسیه بود. پس از لنین در جنگ قدرت با استالین شکست خورد و از روسیه گریخت.
اورول و همسرش به “تروتسکیسم هار” متهم شدند. و در سال 1938 به همراه دیگر رهبران POUM به طور غیابی در بارسلونا محاکمه شدند. اما تا آن زمان آنها از اسپانیا فرار کرده و به انگلستان بازگشته بودند.
بین سالهای 1941 تا 1943 و پیش از نگارش کتاب مزرعه حیوانات، اورول برای بیبیسی کار تبلیغاتی میکرد. در سال 1943، او سردبیر ادبی تریبون، یک مجله هفتگی چپ شد.
او روزنامهنگار جدلی، مقالهنویس، منتقد ادبی، منتقد، شاعر، و نویسنده داستانهای داستانی پرکار بود و شاید بهترین وقایع نگار قرن بیستم فرهنگ انگلیسی به حساب میآید.
اورول بیشتر به خاطر رمان دیستوپیایی نوزده و هشتاد و چهار (منتشر شده در سال 1949) و کتاب مزرعه حیوانات (1945) شناخته شده است . آنها با هم بیش از هر دو کتاب از هر نویسنده قرن بیستم دیگری فروش داشته اند.
تأثیر اورول بر فرهنگ معاصر، عامه پسند و سیاسی، چندین دهه پس از مرگ او ادامه دارد. چندین نوئولوژی او، همراه با اصطلاح «اورولی» – که اکنون واژهای برای هر پدیده اجتماعی ظالمانه یا دستکاریکننده در مخالفت با جامعه آزاد است – وارد زبان عامیانه شده است
عقاید سیاسی
هر خطی از آثار جدی که از سال 1936 نوشتهام، مستقیم یا غیرمستقیم علیه تمامیتخواهی در ستایش سوسیالیسم دموکراتیس بوده است
این نقل قول از اورول بررسی آثار او را به دو بخش قبل و بعد از 1936 تقسیم میکند:
- قبل از 1936 بر دو مجموعه از موضوعات مرتبط متمرکز است: 1) فقر، پول، کار، و موقعیت اجتماعی،2) امپریالیسم و هزینه های اخلاقی آن.
- 1936 و پس از آن با دیدگاه های قوی او در مورد سیاست و تمرکز او بر پیوندهای متقابل بین زبان، اندیشه و قدرت مشخص میشود.
او در 1932 مقالهای با عنوان «چرا مینویسم» منتشر نمود. آنجا تویضح داد که داد که «بیش از همه میخواستم نویسندگی سیاسی را به هنر تبدیل کنم». او روشنفکران طرفدار استالین را نکوهش میکرد.
مزرعه حیوانات داستان سرقت یک انقلاب
کتاب مزرعه حیوانات و 1984، مشهورترین کتابهای جورج اورول هستند. او این رمان را در سال 1945 منتشر کرد. محتوا کمتر از 100 صفحه، آنقدر کوتاه است که بسختی بتوان آن را یک “رمان” تمام عیار نامید.
در این داستان حیوانات از ظلم مزرعه دار به تنگ آمده و بر علیهش میشورند. داستان در ادامه به ماجراهای این جامعه عجیب میپردازد. جامعه ای برابر که در آن همه حیوانات کار می کنند و در ثمرات کار خود سهیم میشوند.
خلاصه داستان کتاب مزرعه حیوانات
رمان کتاب مزرعه حیوانات با خوک پیری به نام میجر شروع میشود. میجر از آقای جونز، کشاورز صاحب مزرعه انتقاد می کند. معتقد است او حیوانات را کنترل می کند، محصولات آنها را می گیرد (تخم مرغ ها، شیر گاو)، اما در ازای آن اندکی به آنها می دهد.
میجر به حیوانات دیگر میگوید که انسان که بر خلاف حیواناتی که روی چهار پا راه می رود، دشمن آنهاست. میجر پیر چند روز بعد میمیرد، اما سایر حیوانات از پیام او الهام گرفته اند.
دو خوک با نامهای اسنوبال و ناپلئون حیوانات را برای انقلاب تحریک میکنند. آنها هفت فرمان را ترسیم می کنند که همه حیوانات باید از آنها پیروی کنند. از جمله این دستورات، حیوانی را از کشتن حیوان دیگر منع می کند و عبارت «چهار پا خوب، دو پا بد» را شامل میشود.
حیوانات آقای جونز را از مزرعه بیرون می کنند. آنها نام مزرعه را به «مزرعه حیوانات» تغییر میدهند. سپس بر اساس هفت فرمانشان کارها را اداره میکنند، جایی که هر حیوانی برابر است. اما خیلی زود، مشخص می شود که خوک ها – به ویژه ناپلئون و اسنوبال – خود را خاص می دانند و به عنوان رهبران حیوانات نیاز به رفتار خاصی دارند… .
7 شعار حیوانات
شاید معروفترین جمله داستان کتاب مزرعه حیوانات این باشد: تمام حیوانات برابرند اما برخی برابرترند. خوکها شعارهای جنبش را بر دیواری مینویسند. اما با گذشت زمان این شعارها تغییر میکنند. بطوریکه کار به جمله بالا میرسد. برخی برابرترند یعنی چه؟
اینجا ظرافت و هوش نویسنده مشخص میشود. او چقدر خوب این موضوع را آشکار میکند که دیکتاتور در طول حکمرانی دست به مبتذل کردن کلمات میزند.
در ادامه تحلیل شعارهای حیوانات را با هم از قلم نویسنده وب سایت interestingliterature میخوانیم.
خوکها هفت فرمان مینویسند که همه حیوانات باید از آن پیروی کنند:
- هر چه روی دو پا می رود دشمن است.
- هرچه روی چهار پا می رود یا بال دارد دوست است.
- حیوانات نباید لباس بپوشد.
- هیچ حیوانی نباید در تخت بخوابد.
- حیوانها نباید الکل بنوشند.
- هیچ حیوانی نباید حیوان دیگری را بکشد.
- تمام حیوانات برابرند.
هر چه روی دو پا می رود دشمن است.
در ادامه کتاب مزرعه حیوانات به این دستورات شعار “چهار پا خوب، دو پا بد” اضافه شده است. زیرا حیوانات (که روی چهار پا راه می روند) دوستان آنها هستند در حالی که ارباب انسان دو پا آنها شر هستند.
پس «چهار پا خوب، دو پا بد» یک شعار سیاسی در مزرعه حیوانات است. در واقع، بیش از این، این یک شعار انقلابی است. حیوانات مزرعه ایدئولوژی سیاسی خود را پیدا کردند، آنیمالیسم، که برای تکرار نام (و ارزش های) کمونیسم طراحی شده است.
اورول انقلاب روسیه در سال 1917 را به عنوان الهامبخش تاریخی خود برای کتاب مزرعه حیوانات انتخاب کرد. به نظر منصفانه است که بگوییم «چهار پا خوب، دو پا بد» نیروی یک فریاد را به همراه دارد. اما این همچنین یک تبلیغات سیاسی است که برای گرد هم آوردن حیوانات – و به طور خاص، برای گرد هم آوردن آنها در برابر دشمن مشترک، انسان، طراحی شده است. ندایی شبیه به تله : “کارگران جهان متحد شوید”
با اینحال این شعار اولین چیزیست که تغییر میکند. در جایی از داستان اسنوبال از رهبران انقلاب میگوید:
رفقا، بال پرنده، اندام محرکه است و نه دستکاری. بنابراین باید به عنوان یک پا در نظر گرفته شود. وجه تمایز انسان، دست است، وسیله ای که با آن تمام بدی های خود را انجام می دهد.
اینجا اسنوبال برای همراه کردن پرندگان دروغ میگوید. بال پرنده دست نیست. زمانی که یک سیاستمدار بتواند مردم (یا حیوانات اهلی) را به یک دروغ کوچک متقاعد کند، میتواند شروع به بزرگ فکر کردن کند. اینگونه است که سرکشیها آغاز میشوند.
Reviews
There are no reviews yet.